خانه > بایگانی برچسب: داستان عاشقانه (صفحه 2)

بایگانی برچسب: داستان عاشقانه

رمان عاشقانه منفی عشق – قسمت ششم

آنچه گذشت : قسمت پنجم ❤️ رمان منفی عشق سنگینی نگاه علی رو حس میکردم میخواست ببینه حالم خوبه یا نه با لبخندم به مهمونا بهش فهموندم که خوبم اونم نگاهشو برداشت وبه زمین دوخت یکی یکی چایی هاروتعارف کردم ونشستم خداروشکر بحث جنگ وجوونای شهید تموم شده.بود عمو علی صدایش …

ادامه نوشته »

رمان عاشقانه منفی عشق – قسمت پنجم

آنچه گذشت : قسمت چهارم ❤️ رمان منفی عشق _بله ببخشیدا کسی اینجا نبود باتردید بلند شدمو به سمتش رفتم یکی ازپاهاش از ران قطع شده بودازدیدن اون صحنه دلم دگرگون شد دستمو پشت ویچیر گذاشتموسعی کردم هولش بدم _میخوام برم اونورخیابون _چشم پسرجوان هیکل درشتی داشت وبه سختی وکندی …

ادامه نوشته »

رمان عاشقانه منفی عشق – قسمت چهارم

آنچه گذشت:قسمت سوم ❤️ رمان منفی عشق اشک در چشمای فاطمه جمع شد -اگه جوابت منفی باشه علی دق میکنه من میشناسمش تو رو خدا لیلی بگو قضیه چیه اروم ترشده بودم بازنگاهم وبه گنبد دوختم چشمانم رابستم وتوکل کردم فاطمه هنوز منتظر بود !!! لبخندی زدم وگفتم _خیره فاطمه.ازحا …

ادامه نوشته »

رمان عاشقانه منفی عشق – قسمت سوم

آنچه گذشت :قسمت دوم ❤️رمان عاشقانه منفی عشق مگه ما با هم حرف نزدیم صدای امیرعباس وازدیوار پشتی شنیدم درست سرکوچه ایستاده بودن هم امیرعباس هم علی امیرعباس طبق معمول برافروخته بودوعلی هم سربه زیرباسنگ زیرکفشش بازی میکرد خودموپشت دیوار مخفی کردم علی_حرف زدیم اما من بهت قبلا هم گفتم نمیتونم …

ادامه نوشته »

رمان عاشقانه منفی عشق – قسمت دوم

آنچه گذشت :قسمت اول ❤️رمان عاشقانه منفی عشق (قسمت دوم) کمی نگران شدم وگفتم _بله حتما علی:میخواستم ببینم شما درهمه حال کنارمن میمونید معنی حرفشو نفهمیدم ازعلی خجالتی این حرف بعید بود کمی لبش راترکردوبعد ازنیم نگاهی به چشمام دوباره سرش راپایین انداخت _منظورتون ونمیفهمم نگاه کلافه ای کردوگفت _بعدامتوجه …

ادامه نوشته »

داستان عاشقانه زیبا و غمگین

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او …

ادامه نوشته »

طلاق زوج عاشق با اشک و حسرت

روزنامه ایران: کارمند بانک پس از ۱۰ سال زندگی عاشقانه، همسرش را به دادگاه خانواده کشاند تا جدا شود. این در حالی بود که او رازی پنهان در سینه داشت. در یک صبح بهاری که تهران آسمانی ابری داشت و نوای گنجشک­ ها از چنارهای اطراف مجتمع قضایی ونک به …

ادامه نوشته »

ماجرای عاشقانه و ازدواج دختر جوان با مرد ۶۰ ساله + عکس

ماجرای عشق دختر جوان به مرد ۶۰ ساله دختری به اسم لیزا مایلر ۱۸ ساله و جیم کر ۶۰ ساله با عشق به یکدیگر بدون توجه به اختلاف سنی بین شان ازدواج کردند. عشق بین این دو زوج باور نکردنی و برای هر کس که شنونده این خبر هست غیر قابل …

ادامه نوشته »