خانه > فرهنگ و هنر > متن و نوشته زیبا > متن غمگین جدایی | دلنوشته عاشقانه و غمگین (جدید و خاص)

متن غمگین جدایی | دلنوشته عاشقانه و غمگین (جدید و خاص)

متن کوتاه جدایی و دوری + دلنوشته جدایی

در این مطلب از سایت حیاط خلوت برای شما عزیزان تعدادی متن غمگیین جدایی، دل نوشته دوری و جدایی و متن کوتاه عاشقانه جدایی گردآوری کرده ایم که در ادامه خواهید خواند.

متن غمگین جدایی | دلنوشته عاشقانه و غمگین (جدید و خاص)

متن کوتاه احساسی جدایی برای عشق

یک بار در ساحل نوشهر خوابم بُرد و تا صبح صدای دریا در گوشم بود، و بعد چشم که گشودم در کویر بودم که برف بر کویر باریده بود و دریا نبود.

چنین اوضاعی بود خواستن تو، امتداد مستی و حیرانی.

بعد برای تو نوشته بودم که من در ساحل خفته ام و در کویر بیدارشده ام از بس که خواستنت شیرین است،

و تو خندیده بودی و نوشته بودی ساقی ام را باید عوض کنم یا قرص های صورتی شب را کم کنم،

و من از خنده تو دیوانه تر شده بودم و نگفته بودم ساقی و قرص و خواب تویی شراب جان، حضرت خُم‌خانه‌ی مغرور.

که تو صدای شجریان بودی در غروب درکه،

صدای نامجو بودی در بامداد یزد،

صدای ژاک برل بودی در فرودگاه،

صدای معصوم مسیح بودی بر بلندای جلجتا،

صدای رخ دادن باران بودی در شن باد شرقی دشتهای خشک.

تمام کلمات را برایت نوشتم و خواندی و خندیدی و خنده تو برف شد و بر موهای من نشست. یادت نیست.

من به تماشای تو ایستاده بودم، تو خلوت گزیده بودی و به تماشای من بی نیاز.

هزار و سیصد و غم بود، و درد برادر تنی من بود

و نوازش سرانگشت جادوگر تو مرهم بود که دریغ کردی، مه روی مه پیکر.

*****************

حتما ببینید: عکس پروفایل جدایی و دوری از عشق

*****************

پس از خود و از تو گریختم به جنون.

حافظ شدم به شیراز

علیزاده شدم به نی نوا

شکیبایی شدم در فصل های گریه دار هامون

شب یلدا شدم که دلت انار بخواهد، و لبهای خشکت سرخ شود به خون انار

و یادت بیاید این چندمین زمستان است که خون بوسه ام بر لبانت ندویده است،

و صدایم کنی، و نخواستی.

در تمام فیلمهای کیمیایی چاقو خوردم که به بستن زخمم بیایی، و نیامدی

که مرا با زخم هایم دوست داشتی.

شب شده و به زودی از سقف اتاق قطره های درشت عطش بر من می بارند.

امشب، شب آخر دنیاست که هیچ فکر نمی کردم این شکلی باشد.

فردا انسان منقرض خواهد شد، و هیچکس نخواهدبود که برای ما مرثیه ای بخواند.

دل از تو برداشته ام، و انقراض نزدیک است.

بخند باز گل سرخ خشک شده روی دیوار دلم، شب بخیر و خدانگهدار..

متن کوتاه عاشقانه فراق و جدایی

نه من فقط میگم اگه ندیده بودمت اگه نخواسته بودمت زندگیم یه جور دیگه میشد.

+خوشبخت تر میشدی؟

-آروم تر میشدم. عین همه. صبح سر کار، عصر تفریح، شب خواب. نه اینجوری که همیشه یادم باشه نشد باشی.

+خسته شدی؟

– خسته هم شدم ولی بیشتر دلگیرم ازت. یعنی میخوام بپرسم ازت این همه وقت این همه روز این همه شب یه بار نشد دلتنگ بشی؟

+ همیشه اونی که دلتنگ تره همونی نیست که از دلتنگیش زیاد حرف میزنه.

– اصلا ولش کن این حرفا رو. حالا آروم و خوشبختی؟

+آره. خوبم.

-همین کافیه. همین مهمه. شبت بخیر باد بهار…

دلنوشته جدایی عاشقانه

مرا که در میدان شهر شمع آجین کردند و کشتند، تو دلبرم بودی.

ایستاده بودی و نگاه می کردی.

تو را که در جلجتا بر صلیب کشیدند، من دلبرت بودم.

ایستاده بودم و نگاه می کردم .

مرا که قزلباش ها می بستند به چهار اسب رم کرده وحشی تا دریده شوم و چارپاره تنم روی خاک بیفتد، تو دلبرم بودی، ایستاده بودی و نگاه می کردی .

تو را که در عصر تیره و مه گرفته پاریس می بردند به سمت گیوتین، من دلبرت بودم.

ایستاده بودم و نگاه می کردم.

*****************

حتما ببینید: عکس و متن غمگین جدایی+ عکس نوشته جدایی

*****************

مرا که سر می بریدند در ظهر داغ کربلا، تو دلبرم بودی. ایستاده بودی و نگاه می کردی.

تو را که سوزاندند در شعله های آتش داغ نیشابور، من دلبرت بودم. ایستاده بودم و نگاه می کردم.

مرا که عراقی ها با رقص و آواز در بشکه های قیر داغ وسط سوسنگرد سوزاندند، تو دلبرم بودی. ایستاده بودی و نگاه می کردی.

تو را که با شال سبزت کشتند در امیرآباد شلوغ تهران هشتاد و هشت، من دلبرت بودم. ایستاده بودم و نگاه می کردم . ما، دو مطرود هر دو دنیا، تمام تاریخ را کنار هم بودیم. تمام دردها را. تمام زجرها را. همیشه. تن به تن. چشم به چشم. همیشه ایستادیم و نگاه کردیم و شهامت نکردیم به سادگی زمزمه کنیم دوستت دارم. و دنیا تمام شد، منقرض شدیم. پوسیدیم در قبرهای تنگ. ذره های تنمان در خاک دویدند، به هم رسیدند، هم آغوش شدند. و عشق، عصاره دردهای ما بود که چکید بر تن آدم و حوا …..

متن کوتاه عاشقانه درباره جدایی از عشق

از صبح داره تو اتاق برف میاد، دختر کوچولوها دارن آدم برفی درست می کنن، میخندن.

تو آشپزخونه بارون میاد، جنگلای شمال دارن باهار میشن.

تو هال، توفانه.

باد دو تا درخت رو از آمازون کنده آورده انداخته اینجا، رو شاخه هاش پر از طوطی های بزرگ رنگی و میمونهای ساکت غمگینه.

از تلویزیون خاموش، داره فیلم زندگی من پخش میشه اما هیشکی نگاهشم نمیکنه

از رادیوی خاموش صدای آوازهای خواننده دوره گردی میاد که وقتی ما بچه بودیم تو کوچه ها می خوند:

دل شده یه کاسه خون، به لبم داغ جنون، به کنارم تو بمون، مرو با دیگری.

“از وقتی فراموشت کرده ام، انگار که تب کرده باشم

تمام دنیا پر از تصاویر عجیب است.

آرام روی لبه پنجره می ایستم، بالهایم را چند بار تکان میدهم که مطمئن شوم هنوز هستند

باد موافق که وزید پر می کشم به سمت دوردست.

جایی دور از همه، دور از هیاهو.

در ساحل شنی امنی فرود می آیم، و از نو شروع می کنم به دوست داشتنت.

با صدای بلند در تمام ساحل خلوت آواز می خوانم:

اومده دیوونه تو، به در خونه تو، مرو با دیگری…”

متن عاشقانه کوتاه درمورد جدایی و دوری از عشقم

صنوبر غمگین دور از من…

بگو با زنان بعد از تو چکار کنم وقتی تمامم به تو آغشته است؟

کدام لب را ببوسم که یاد ترکهای لبانت نیفتم؟

بگو کدام دست را بگیرم که یادم نیاید انگشتهای بلند باریکت چه ساده و چه بی صدا با نوازشی آرام روی ساعدم رامم می کردند؟ّ

پریزاد مرده من

بگو کدام تن ترد و نازک را به آغوش بکشم و یادم نیفتد آفتاب صبح بر تن برهنه تو تابیده بود و من کنار تخت ایستاده بودم و درمانده شده بودم از حجم زیبایی تو؟

بگو کدام لبخند را ببینم و یاد خندیدنت نیفتم

طوری که می خنداندمت و لابلای خنده نام کوچکم را صدا می کردی که بس کنم و من بس نمی کردم و دیوانه می شدم و تو دیوانه پسندتر؟

بگو خوشه انگور ارغوانی، کدام زن را بخواهم که یادم نیفتد خواستنت به رقصیدن در آتش می مانست؟

بگو با کدام زن برقصم و یاد آن شب نیفتم که در پارک خلوت نیمه شب زیر برف رقصیدن یادم می دادی و پیچ و تاب تنت خورشید شد و دنیایم را روشن کرد؟

تابستان طولانی من، چه دور مانده ای.

*****************

حتما ببینید: متن کوتاه غمگین جدایی + اس ام اس خداحافظی از عشق

*****************

بگو کجای قصه نگفته مانده که با زن دیگری بنویسم؟

کجای شهر راه بروم با زنان ساده کامل، که یادم نیاید پرسه زدن با تو در تهران به شنا کردن در اقیانوس آرام می مانست

آرامش بخش و عمیق و آبی و گرم؟

کجای روحم را برهنه کنم برای زنان بعد ازتو، که تو نبوسیده باشی و مهر لبت نمانده باشد رویش؟

بعد از تو، کدام مرد؟

کدام زن؟

کدام عشق؟

بعد از تو روحم از من کوچید

و تنم با تن زنانی خوابید که روحشان از تنشان کوچ کرده بود و هم خوابگی بی رمق ما در تختهای غریب سرد به اشتراک دو جنازه در یک تابوت می مانست.

جادوگر قبیله گفته بود رفتنت تباهم خواهد کرد

و خندیده بودم.

روزی که کشتمت، روزی که در دورترین سلول های دلم کشتمت

فکر نمی کردم رفتنت اینقدر به زلزله شبیه باشد.

من، بم متلاشی توئم. حالا تو مرده ای، و من چهار قرن است در انتهای لیست انتظار فرودگاهی متروک نشسته ام

تا با پرواز بعدی به اولین روزی که تو را دیدم بازگردم.

پرنده ها مرده اند، و هیچکس مرا به اردیبهشت با تو بودن نخواهد برد تا این بار چشمانم را ببندم و نایده ات بگیرم.

قرص های سبز شبم تمام شده اند و باز دارم وراجی میکنم.

بخواب دمنوش آویشن و عسل و عطش

فردا دوباره قرص خواهم خورد و از نو فراموشت خواهم کرد….

**********

منبع: نوشته های حمید سلیمی

گردآوری: بخش متن و نوشته زیبا

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

 کلیک کنید: مشاهده مطالب جدید و داغ امروز 

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

اینم ببین!

متن زیبا در مورد روزهای پایان سال و آمدن بهار

عکس نوشته زیبا پایان سال در ادامه مجموعه ای از متن زیبا در مورد پایان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *