خانه > فرهنگ و هنر > شعر و ترانه > اشعار زیبا درباره شهادت حضرت رقیه

اشعار زیبا درباره شهادت حضرت رقیه

اشعار زیبا درباره شهادت حضرت رقیه

شهادت حضرت رقیه , اشعار شهادت حضرت رقیه

شعر درباره شهادت حضرت رقیه

هر چند دل شکسته و هر چند بی پر است
اما هنوز مثل همیشه کبوتر است

گر پای نیزه از حرکت ایستاده بود
از شدت علاقه بابا به دختر است

زهراتر از همیشه به سجاده آمده
انداز? قدش، چقدر گریه آور است

این زخم های روی سرش روی پیکرش
با زخم های شهر مدینه برابر است

او بیشتر بهانه‌ی بابا گرفته است
پس عمرش از تمامی این قوم کمتر است

این لاله‌ای که بر سر مویش گره زدند
سوغات کوفه است به جای گل سر است

فردا نماز صبح – بدون رقیه است
فردا که بام مأذنه ها بی کبوتر است

اشعار شهادت حضرت رقیه

اشعار شهادت حضرت رقیه (س)

در آن سحر، خرابه هوایش گرفته بود
حتی دل فرشته برایش گرفته بود

با آستین پاره ی پیراهن خودش
جبریل را به زیر کسایش گرفته بود

زورش نمی رسید کسی را صدا کند
از گریه زیاد، صدایش گرفته بود

از ابتدای شب که خودش را به خواب زد
معلوم بود آنکه دعایش گرفته بود

حتما نزول می کند آیات تازه ای
با چله ای که بین حرایش گرفته بود

مشغول ذکر نافله اش شد، ولی کجاست؟
آن چادری که عمه برایش گرفته بود

اشعار شهادت حضرت رقیه

شعر برای شهادت حضرت رقیه

برتن من بود ای پدر جان نشانه

از طناب و رد کعب نی ، تازیانه

گویمت تو را از ظلم کوفیان

بعد تو شده کارم آه و فغــان

آه ، ببین گوشه معجـــــرم سوخت

آه  ، ببین بی تو بال و پرم سوخت

(( آه و واویلتا از غریبی ))

بین صحرا شبی من زناقه فتــادم

مادر تو در آن دم رسیـده به دادم

 زد صدا الا ای نور دیـــــــده ام

دخترم ببین من هم غمـدیده ام

آه ، که خاری به پایم نشـــــسته

آه ، زمین خورده ام دست بسته

(( آه و واویلتا از غریبی ))

جان بابا ببر دخترت راشبــــــــــانه

خسته ام من برای تو گیرم بهـــانه

روی من چو روی زهرا شد کبود

پاسخ نگــــاه من  سیـــــلی نبود

آه ببین صورتم گشته نیلی

رویم آزرده از ضرب سیلی

(( آه و واویلتا از غریبی ))

اشعار شهادت حضرت رقیه

شعر های شهادت حضرت رقیه (س)

بابا برایم روزها گرما ضرر دارد
شب هم که شد بر زخم ِ من سرما ضرر دارد

دنیای من بعد از غروبِ تو برایِ من
یک لحظه هم ماندن در این دنیا ضرر دارد

سیلی که جایِ خود، نسیم ِ داغ ِ صحرا هم
حتماً برای کودکِ زیبا ضرر دارد

سیلی نه، بعد از اصغرت در غربتِ شبها
دیگر برایِ گوش من لالا ضرر دارد

فهمیده ام از ضربتِ سنگین سیلی ها
گاهی برایم گفتن بابا ضرر دارد

آنکه ز روی ناقه افتاده میفهمد
یک عمر این افتادن از بالا ضرر دارد

چون حرفِ “با” لب را به لب چسبانده تکرار است
بابا برای زخم این لبها ضرر دارد

گردآوری: حیاط خلوت

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

 کلیک کنید: مشاهده مطالب جدید و داغ امروز 

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

اینم ببین!

متن زیبا برای ولادت امام سجاد (ع)

دل نوشته ولادت امام سجاد ای سید الساجدین تو را می جویم از قله های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *