میسوزد از فراق شما باغبان هنوز
در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز
سنگین شده است بغض و نفسها به سینهها
آتش زبانه میزند از عشقتان هنوز
آوار درد ریخته بر سینههایمان
از چشم شهر میچکد اشک روان هنوز
مادر سؤال میکند از یوسفش … بگو …
دارد امید دیدن سروی جوان هنوز
در لابهلای آنهمه آوار و زخم و درد
خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز؟
چشمانتظار آمدنت بود دخترک…
شاید نشسته کنجی از این بیکران هنوز
با لحظهلحظه سوختنت شعله میکشد
سرتاسر وجود وطن بیامان هنوز
اینگونه پر کشیدنت اصلاً عجیب نیست
دلدادهای به غربت یاسی کمان هنوز
میخواستی مدافع زینب شوی …؟ شدی…
هستی مدافع حرم عمه جان هنوز
داری دفاع میکنی از مردمان شهر
با بالهای سوختهات بیگمان هنوز
جسمت اسیر آتش و آوار و زخمهاست
روحت رها و مست سوی کهکشان هنوز
پرواز کن که حق تو بغض قفس نبود
پرواز کن که منتظر است آسمان هنوز
شاعر: خانم نعیمه امامی
منبع: مشرق
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
⇐ کلیک کنید: مشاهده مطالب جدید و داغ امروز ⇒
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
این شعرو تو ابنستا خوندم قشنگه
ما چقد بد شدیم این روزا
پشت هر کی صفحه می چینیم
از بدی های هم میگیم
خوبیامونو نمی بینیم
آدمایی که زیر این آوار
زخمی می شن و حتی میمیرن
یه سری از تو آبِ گل آلود
می نشینن و ماهی میگیرن
پدر و مادری که مبهوتن
همسری که می شه بیچاره
بچه ای که غرق تو گریس
من بمیرم برات, بابات تو آواره؟!
من که روی زمین می گردم
باز هم اشک و گریه و زاری
من روی زمین داغونم
تو چجوری زیر آواری؟!
ما چقد بد شدیم این روزا
پشت هر کی صفحه می چینیم
از بدی های هم میگیم
خوبیامونو نمی بینیم
“محمدحسین ایزدی”
سلام دوست عزیز . تشکر بابت شعر بسیار زیبایی که نوشتین
الهی روحشون شاد باشه – مردای با غیرت ایران