خانه > فرهنگ و هنر > متن و نوشته زیبا > شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

همه ساله بعد از عاشورا و در روزهای پایانی ماه محرم تا فرا رسیدن اربعین حسینی عاشقان امام حسین (ع) با پای پیاده به سمت حرم سید الشهدا (حرم امام حسین) و حرم حضرت ابوالفضل میروند. مسیر پیاده روی اربعین به بزرگ ترین تجمع مذهبی جهان به نام تجمع حسینی ختم می شود.

به همین بهانه در این مطلب از سایت حیاط خلوت، تعدادی شعر پیاده روی اربعین و عکس پروفایل پیاده روی اربعین را برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم تا بیشتر با حال و هوای پیاده روی اربعین همسو شوید.

پیاده روی اربعین عکس

اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

شعر اربعین جدید

اربعینی ز تو جدا مانده

 کاروانی که بی صدا مانده

کاروانی شکسته برگشته

 کشتۀ زیر دست و پا مانده

به رخ تک تکِ یتیمانت

جای سیلیِ بی هوا مانده

نه کمر مانده از زدن هاشان

 نه رمق بین دست و پا مانده

عوض تکه های پیروهنت

 تکّه هایی ز بوریا مانده

از تو شرمنده ام برادر جان

در خرابه رقیه جا مانده

روضه خواندم برای صبرِ خودم

 من نشستم کنار قبرِ خودم

دخترت رفت میهمان باشد

رفت مهمان آسمان باشد

چقدر حسرتِ لبت را خورد

چقدر گفت خیزران باشد

این که انصاف نیست من باشم

سر تو دستِ این و آن باشد

یا که گاهی سر پر از خونت

بر سر نیزه سایبان باشد

بی تو یک اربعین کتک خوردم

در امان تا که کاروان باشد

من شبیه تو پر شکسته شدم

 سربلندم که سرشکسته شدم

دشمنت بر دلم شرر می زد

شعله بر جان شعله ور می زد

دخترت را کنار نیزه تو

از روی عمد بیشتر می زد

«حرمله» گوئیا «مغیره» شده

گوئیا باز پشتِ در می زد

 هر زمانی که گریه سر می داد

دخترت را دو سه نفر می زد

بین محمل رباب غش می کرد

اصغر از نیزه تا که پر می زد

بی تو در شام اگر که جان دادم

با رقیه شکستشان دادم

مسعود اصلانی

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

شعر پیاده روی اربعین

گر به شأنت واژه ها دارد روایت میشود

فیضِ شعر از جانب لطفت عنایت میشود

یک زمان از گریه آسایش ندارد چشم من

تا شنیدم اشک های من دوایت میشود

هر که آمد تحت قُبّه در جوار مدفنت

در روایت هست مشمول عنایت میشود

بر دل گم کرده راهی، چون رسول ترک هم

یک نگاهی میکند چشمت، هدایت میشود

با نگاه لطف آقا نوکر درمانده اش

بعد از اینها صاحب صدها کرامت میشود

کار او دنیا نمی ماند زمین از لطف دوست

در قیامت همْ  به حبّ او شفاعت میشود

هرکه پایش باز شد در هیئتت دانسته است

هرچه می بخشی به سائل بی نهایت میشود

پرچمت را هرکسی که دید و گفتا جز سلام

حاصل این کرده اش روزی ندامت میشود

گو به هرکس اربعین میل زیارت کرده است

با توسّل بر رقیه او ضمانت میشود

هرکسی را کربلا مهمان خوانت میکنی

او به دستان اباالفضلت سقایت میشود

در طواف پیکر صد پاره ات از تیر و تیغ

محشری برپا شده گویی قیامت میشود

پیش چشم مادرت زهرا میان قتلگاه

بر تن عریان تو دارد جسارت میشود

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

این روزها پر از تب مولا کجایی‌ام

این روزها پر از تب مولا کجایی‌ام

اما هنوز کوفه‌ای از بی وفایی‌ام

ای زخمی از دوروئی من! دوست دارمت

در گیر و دار تیرگی و روشنایی‌ام

گم کرده ام مسیر تو را در غبار شهر

اما اسیر توست دل روستایی‌ام

گفتند کربلای زمینی… نیامدم

حالا که راه بسته شده من هوایی‌ام

این بار چندم است که تا مرز آمدم

آه از شکسته بالی و بی دست و پایی‌ام…

پلکم که گرم می‌شود از خواب می‌پرم

با سرفه های همسفر شیمیایی‌ام

آورده‌ام بضاعت مزجاه قوم را

انگشتر “عزیز”م و تسبیح دایی‌ام

آورده‌ام پناه به شش گوشه ی غمت

برگشته‌ام به اصلیت نینوایی‌ام

دستت همیشه روی سر ما پیاده‌ هاست

این اربعین به لطف خدا کربلایی‌ام

شعر از سرم پرید… دلم پیش موکب است

این بار چندم است که یخ کرد چایی‌ام

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

شعر پیاده روی اربعین

اگرچه شعر برایت به سینه ام دارم

برای تا تورسیدن چقدر کم دارم

تو از وجود پُری… بی نهایتی… محضی

منی که آمده ام رنگی از عدم دارم

من از حوالی آن کوچه های بارانی است

که در هوای شما باد در سرم دارم

گدا شدم به در خانه تو آمده ام

چقدر خوب که ارباب با کرم دارم

نفس به سینه ام افتاده باز دلتنگم

چقدر حسرت یک لحظه بازدم دارم

«رواق منظر چشم من آشیانه توست»

عجیب نیست که ایمان به پا قدم دارم

دو دسته اشک گرفته است هیاتی در من

میان شور غزلخوانی ام دو دم دارم

امیر قافله عشق گفته است که من

درون سینه عشاق هم حرم دارم

پیاده روی اربعین شعر

اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت

دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است
دوباره حال همه عاشقان تماشایی است
که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است
سفر حکایت یک اتفاق رویایی است

ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است

ببین که قفل قفس را شکسته، می آیند
کبوتران حرم دسته دسته می آیند
چو موج از همه سو دلشکسته می آیند
غریب، از نفس افتاده، خسته می آیند

که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند

تمام پشت سر جابر ابن عبدلله
چه عاشقانه قدم می زنند در این راه
از اشتیاق حرم راه می شود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله

که این پیاده روی برترین عزاداری است
قسم به نور، که این ابتدای بیداری است

دوباره حال من و شعر می شود مبهم
دلی که دست خودم نیست می شود کم کم-
در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-

«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»

محمد غفاری

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

اشعار زیبای اربعین حسینی

ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است

این تاول است در کف پا یا جواهر است

راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش

دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است

دل های شست وشو شده و پاک بی شمار

چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است

سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش

در این مسیر سفره ی افطار حاضر است

وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود

پاگیر جاده می شود آن  دل که عابر است

با آب وتاب سینه زنان گرم قل قل است

کتری آب جوش که در اصل شاعر است

فنجان لب طلا پر و خالی که می شود

هر بار گفته ام نکند چای آخر است

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

بالا گرفته کار زیارت نرفته ها

می گویم از کنار زیارت نرفته ها

بالا گرفته کار زیارت نرفته ها

اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا

این است روزگار زیارت نرفته ها

امسال اربعین همه رفتند و مانده بود

هیات در انحصار زیارت نرفته ها

انگار بین هیات ماهم نشسته بود

زهرا به انتظار زیارت نرفته ها

در روز اربعین همه ما را شناختند

با نام مستعار «زیارت نرفته ها»

اما هزارمرتبه شکر خدا که هست

مشهد در اختیار زیارت نرفته ها

باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند

باب الرضا قرار زیارت نرفته ها

غم میخورم برای دل رهبرم که هست

تنها طلایه دار زیارت نرفته ها

گفتند شاعران همه ازحال زائران

این هم به افتخار زیارت نرفته ها

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

شعر پیاده روی اربعین حسینی

جرس آرد خبر از قافلـۀ شـام و حجاز

شهدا! وقـت نماز است نماز است نماز

سـر بـرون از جگـر خاک بیاریـد همه

دسته‌ گل از تن صد چـاک بیاریـد همه

لشکـر فتـح رسیدنـد، علَـم پیــدا شد

ناقه‌هـا! اشـک بریزیـد، حرم پیـدا شد

حضـرت فاطمـه از عـرش عُـلا می‌آید

یا که زینب به سوی کرب‌ و بـلا می‌آید؟

ای شهیدانِ به خون خفته ز جا برخیزید

گل بـه خـاک قـدم دختـر زهرا ریزید

بوستانی که بوَد رشک ارم نزدیک است

حـرم‌ الله! بیــایید حـرم نـزدیک است

با خـود از اشـک دُر نـاب بیارید همه

بهـر سقــای حــرم آب بیــارید همه

نگذاریـد کـه عبــاس خجـالت بکشد

خجلـت از تشنگـی بـاغ رسالت بکشد

وای من! بـاز شـرر بـر جگـر آل افتـاد

گـذر زینب مظلومـه بــه گـودال افتاد

باز هم در نفسش سوز درون می‌جوشد

عوض اشک ز چشمش همه خون می‌جوشد

خاک مقتل خجل از زینب کبراست هنوز

روی دستش بدن یوسف زهراست هنوز

گویـی از حنجـر ببریـده نــدا مـی‌آید

صـوت جان‌سـوز امـام شهــدا مـی‌آید

کای ز فتح و ظفـر آورده بشارت زینب!

ای شده فاتح میدان اسارت زینب!

گر چـه از شـام بـلا بـا قد خم برگشتی

سرفـرازی و فراتــر ز علــم بـرگشتـی

صبـر تــو در مـلاء عـام سرافـرازم کرد

آتش نطق تـو در شـام، سرافـرازم کرد

نخل دین، آب حیات از دهنت می‌نوشد

خون من در نفس سوخته‌ات می‌جوشد

من هم از تشت طلا بر تو نظر می‌کردم

از تو با ذکر خـدا دفـع خطر می‌کردم

تو خروشیدی و مـن نیز دعایت کردم

در همان تشت طلا گریه برایت کردم

آری! آری! نفست روح به قرآن می‌داد

بانگ یابن ‌الطلقای تو به من جان می‌داد

شام، صحرای قیامت ز قیامت شده بود

چوب روی لب من محو کلامت شده بود

من و جد و پدرم، حیدر و زهرا و حسن

همه گفتیم که ای دختر زهرا احسن!

شهدایم همگـی فخـر ز نـامت کـردند

قاسـم و اکبر و عبـاس، سلامت کردند

حق همین است که با خون بنگارم زینب!

خواهر شیر دلی مثل تو دارم زینب!

اقتدار تو بقـا داد به قانون حسین

خطبه‌های تو نیاورد کم از خون حسین

آن که می‌داد به تو تاب و توان من بودم

ساربان تو بـه بـالای سنـان من بودم

سنگ دشمن به تنت خورد، نظر می‌کردم

صورتم را بـه سـر نیزه سپـر می‌کردم

من بـه ویـرانه چـراغ سحرت گردیدم

دل شب با سر خود دور سرت گردیدم

دفن ریحانـۀ خـونین‌جگـرم را دیدم

اشک چشم تو و تنها پسـرم را دیدم

دخترم شد دل شب دفن در آن ویرانه

او سفیرم شـد و ویرانـه سفـارت‌خانه

ذات حق، ساقی مینای بلای من و توست

وسعت ملک خدا کرب ‌و بلای من و توست

میـوۀ نخل بلندش شـده شرح غم ما

نفست خورده به سوز جگر «میثم» ما

غلامرضا سازگار

شعر پیاده روی اربعین | اشعار زیبا درباره پیاده روی اربعین حسینی

پای پیاده آمدم و شوق وصل تو

عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد


سخت است راه عشق ولی ساده می‌برد


پای پیاده آمدم و شوق وصل تو


من را اگر چه از نفس افتاده، می‌برد


دل‌های عاشقان جهان کربلای توست


نام تو را هر عاشق آزاده می‌برد


فریاد غربتت دل ما را تمام عمر


با کاروان نیزه از این جاده می‌برد


این جاده دیده قافله اشک و آه را


بر روی نیزه ها سر خورشید و ماه را


دیده‌ست در تلاطم طوفان بی‌کسی


یک کاروان بنفشه بی‌سرپناه را


آن شب که ماند یاس سه‌ساله میان راه


یک لحظه بر نداشته از او نگاه را


در آخرین وداع غریبانه حرم


دیده عبور خواهری از قتلگاه را


آن‌جا که داغ از جگرش بوسه‌ها ‌گرفت


گل‌زخم از نگاه ترش بوسه‌ها ‌گرفت


وقتی رسید او که سر از دست رفته بود


از زخم‌های شعله ورش بوسه‌ها ‌گرفت


اما گذاشت بر دل او حسرتی، نسیم


از گیسوان همسفرش بوسه‌ها ‌گرفت


از راه دور دختر هجران کشیده‌ای


هر بار از لب پدرش بوسه‌ها ‌گرفت


در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان


داغی نشانده بر دل آلاله‌ها، خزان


اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب


برگشته سوی کرب و بلا باز کاروان


با کاروان غربت از این جاده آمدیم


ما را رسانده قافله ی تو به آسمان


حالا رسیده‌ایم و سحرگاه جمعه است


«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»

گردآوری: متن و نوشته زیبا

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

 کلیک کنید: مشاهده مطالب جدید و داغ امروز 

♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

اینم ببین!

متن زیبا در مورد روزهای پایان سال و آمدن بهار

عکس نوشته زیبا پایان سال در ادامه مجموعه ای از متن زیبا در مورد پایان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *