متن شعر ولادت امام رضا (ع)
هی هول می دهند مرا بین جمعیت
گم می شوم دوباره خدا بین جمعیت
معلوم شد شبیه قیامت در این سرا
فرقی نمی کنند شاه و گدا بین جمعیت
دیدم خودم فرشته از اینجا عبور کرد
از لابلای پنجره ها بین جمعیت
تا باز شد دوباره در ، اینجا شلوغ شد
پیچید یا امام رضا بین جمعیت
امروز هم دوباره مریضی شفا گرفت
نزدیکی ضریح طلا بین جمعیت
من مطمئن شدم که خود آن مسافر است
تا گفت : التماس دعا بین جمعیت
سیدی هر چه بودم و هستم
به ضریح تو دست دل بستم
تو رئوفی و من زمینخورده
تو بلندی و من همه پستم
بس که بگرفتهاید تحویلم
فکر کردم که از شما هستم
عهد بستم دگر گنه نکنم
باز هم عهد خویش بشکستم
عوض آنکه دست رد بزنی
باز بگرفتی از کرم دستم
روز اول اجازهام دادید
بر شما خانواده پیوستم
آتش ار سوزدم نمیفهمم
بس که از کوثر تو سرمستم
نگـذاری برنـد در نـارم
به همه گفتهام رضا دارم
با دیدن تو چه محشری خواهد شد
آغاز حیات دیگری خواهد شد
وقتی که به صحن آسمانت برسم
آهوی دلم کبوتری خواهد شد
***
قصدم سفری برای گلگشت نبود
برگشت از آرامش این دشت نبود
در فال خطوط کف دستانم کاش
تقدیر بلیط رفت و برگشت نبود
ای ملایک کبوتر حرمت
چشم آدم به گندم کرمت
نه خراسان فقط،که ملک خداست
عالمی زیر سایۀ علمت
تو مسیحای آل فاطمهای
که مسیحا دمد ز فیض دمت
حرم قدس کبریا گردید
به خراسان رسید تا قدمت
قاتلت را نمیکنی نومید
به جوادت اگر دهد قسمت
همۀ زندگانیام این است
که دهم جان به گوشۀ حرمت
هم ملک زائر تو، هم انسان
هم عرب سائلند، هم عجمت
هر که یک بار بر تو آرد رو
تو سه نوبت کنی زیارت او
ضریحش را گرفتی چون در آغوش
شدی از عطر و بویِ یار مدهوش
به یاد آور من ِ جامانده را هم
حرم رفتی نکن مارا فراموش
گردآوری: حیاط خلوت
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
⇐ کلیک کنید: مشاهده مطالب جدید و داغ امروز ⇒
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥