در این امتحان بذل جان را ببینید
گل افشانی ارغوان را ببینید
فرو ریخت دلهای عشاق، افسوس
شکست دل و استخوان را ببینید
ندیدید اگر درد پیدای ما را
کنون داغهای نهان را ببینید
بجز جامه شعله بر تن نکردند
دلیران، یلان، عاشقان را ببینید
شب حمله بر خصم دون را که دیدید
دوباره شب امتحان را ببینید
اگر شور غواصها را ندیدید
شهیدان آتشنشان را ببینید
علیرضا قزوه
پیچیده مادر در کفن امروز، آتشنشانان رشیدش را
آتشنشانان سپیدش را، آتشنشانان شهیدش را
این بار اول نیست این مادر، دارد بر این تابوت میگرید
میموید و با اشک میشوید، اسطورههای روسفیدش را
این بار آخر نیست، این مادر، یکبار دیگر نیز خواهد سوخت
وقتی خبر میآوَرَد آتش، داغ عقابان جدیدش را
مادر، وطن، امروز میشوید، با گریه از این سنگها خون را
این چشمها با گریه میجویند، فرزندهای ناپدیدش را
زانو زده در کوچه سنگی، میلرزد این زانوی تاخورده
از دست پیر خود رها کرده ست، ساک قدیمی خریدش را
آتشنشانش تا همین امروز، در کوچه خاک پای مادر بود
دایم به این مادر کمک میکرد، تا سفره میآورد عیدش را
یک چشم مادر اشک و آن چشمش، خون است و آتش در رگان اوست
گم کرده مادر پشت در انگار، فرزند خوبش را، کلیدش را
هادی خورشاهیان
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
⇐ کلیک کنید: مشاهده مطالب جدید و داغ امروز ⇒
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥