آنچه گذشت :قسمت دوم ❤️رمان عاشقانه منفی عشق مگه ما با هم حرف نزدیم صدای امیرعباس وازدیوار پشتی شنیدم درست سرکوچه ایستاده بودن هم امیرعباس هم علی امیرعباس طبق معمول برافروخته بودوعلی هم سربه زیرباسنگ زیرکفشش بازی میکرد خودموپشت دیوار مخفی کردم علی_حرف زدیم اما من بهت قبلا هم گفتم نمیتونم …
ادامه نوشته »