❤️ رمان منفی عشق آنچه گذشت: قسمت پانزدهم …انگارنبودن سرختم وتشیبعش بدجوری رودلم سنگینی میکرد راه برگشتمونم توسکوت بود …………………… بعد ازمراسم هفت هم خونه ما وهم خونه علی خالی ازمهمون شد بارفتن مهمونا وخلوت شدن خونه تازه تنهایی روحس کردم دیگه صبحا باید به امید کی بلند میشدم شبا باید بایاد کی …
ادامه نوشته »