میسوزد از فراق شما باغبان هنوز در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز سنگین شده است بغض و نفسها به سینهها آتش زبانه میزند از عشقتان هنوز آوار درد ریخته بر سینههایمان از چشم شهر میچکد اشک روان هنوز مادر سؤال میکند از یوسفش … بگو … دارد امید دیدن …
ادامه نوشته »